نه قیمتِ فلان زمین، نه فلان ضَمین
عظامی یعنی آن که به استخوانهای پدرانش ببالد: معنایی دقیقاً عکس عِصامی که یعنی آن که به آنچه هست ببالد و بیهقی مینویسد که سردارِ محمودی را خیالی نبود که پدرش کیسهکش حمّام بود
یاسین حجازی
از خودم (چه پنهان از تو) بارها پرسیدهام که تو چون خودت خوبی، خوبی یا چون جای خوبی هستی. بعد دیدهام-حوری خانم- که تو اساساً بیرون از جایی که هستی بیتعریفی. صریحتر اینکه اصلاً نمیتوانی باشی. هستیِ تو طفیلیِ آنجاست که هستی و الّا ما هم این طرف، توی دنیایمان، به بعضیّها حوری میگوییم امّا تعارف چرا که تملّق میکنیم و مبالغه میکنیم اگر نفاق و مَکر نکنیم… ناراحت شدی؟ نقصِ تو نیست این؛ وصفِ توست. وصف هم نه؛ عینِ توست. به عروسماهی چرا بر بخورد اگر کسی بگویدش که تو جز در آب نمیتوانی بود. تو کاملی و زیبایی چون جایی هستی که هیچ کاستی و زشتی را درش راه نیست. تخیّلم تو را شبیه زیباترین ستارگان سینما میسازد و شرمِ این خیال بر من نیست. وقتی زیرِ پلّهای باشی تنگ و تاریک و چرب از کثیفی، ذاتاً خیالت پرنده نمیتواند بود (کجا بپرد؟) لاجرم کرمی است که