مرثیهای برای یک حماسه
درباره پایان سریال «بازی تاج و تخت»، کتابهای جرج آر. آر. مارتین و اینکه چرا چنین شد؟/ سریالی که بر مدار یک حماسه آغاز شده بود، در شکل یک فاجعه به پایان رسید
سجاد صداقت
«آیا ترجیح میدادم که سریال را دقیقا بر اساس کتاب بسازند؟ بدون شک. در حقیقت این فاصله میتواند بسیار ناراحتکننده باشد. برخی از این تفاوتها به دلیل تفاوت خلاقیتی است که از نظر هر کس متفاوت است و در نتیجه میتواند به دعوا ختم شود… داستان سریال در صورتی که میخواست مانند فصل اول به کتاب وفادار باشد باید حداقل پنج فصل دیگر ادامه مییافت. میدانید… داستان کمی پیچیده است. من کمی ناراحت هستم. امیدوار بودم تعداد فصلهای بیشتری به سریال اختصاص پیدا کند.»
این جملات برخی از گفتههای جرج آر. آر. مارتین، نویسنده مجموعه رمانهای «نغمه یخ و آتش» – پیش از پایان سریال – در گفتوگو با مجله «رولینگ استون» است؛ مجموعه کتابهایی که سریال «بازی تاج و تخت» بر اساس آن ساخته شد و بهراستی به مدت بیش از هشت سال دنیا را مقهور خود کرد. سریالی که در شبکه HBO تولید شد و از همان اپیزود اول – روز ۱۷ آوریل سال ۲۰۱۱ – واکنشهای بسیاری را با خود به همراه داشت. سریالی که در اپیزودهای پایانی با میلیونها بیننده قانونی و غیرقانونی در جهان رکوردهای بینظیری را ثبت کرد و اکنون بدون اغراق میتوان آن را یکی از مهمترین اتفاقات دهه دوم قرن بیستویکم نام نهاد. سریالی که نهتنها نبض صنعت سرگرمی را به دست گرفت، بلکه به لحاظ ابعاد داستانی به عنوان یک «حماسه» خوانده شد و به لحاظ اقتصادی نیز عنوان گرانترین سریال حال حاضر دنیای سریالهای تلویزیونی را به خود اختصاص داد. سریال «بازی تاج و تخت» آنقدر تاثیرگذار بود که قرار گرفتن لوکیشنهای آن در هر کشوری میتوانست صنعت توریسم را در آن منطقه دگرگون کند و باعث شود اقتصاد کشورهایی چون ایرلند شمالی و ایسلند امروز با رشد بینظیری همراه باشند. سریال «بازی تاج و تخت» به قدری محبوب شد که دو سال انتظار برای پخش فصل پایانی در میان تبلیغات گسترده و کمپینهای بیشماری که برای آن به راه افتاد، این مجموعه را تبدیل به یکی از پولسازترین اتفاقات در صنعت سریالسازی کند؛ رویدادهایی که هر یک میتواند اتفاقی بزرگ در جهان پیرامون ما باشد.
«بازی تاج و تخت» یک اتفاق بزرگ بود با ابعاد بسیار گسترده جهانی که هر بخشی از آن تا مدتهای زیادی به عنوان یک حماسه بزرگ در ذهنها باقی خواهد ماند. از بازیگران و عوامل سریال گرفته تا تیتراژ و حوادث داستانی، همه و همه یکی از یادگارهای بزرگ قرن اخیر برای آیندگان خواهد بود. مثلا میتوان درباره موسیقی این سریال و رامین جوادی ایرانیالاصل، آهنگساز آن، حرف زد و از آواهایی سخن گفت که این مجموعه به مخاطبان خود عرضه داشته و احتمالا فراموش کردن آن بههیچوجه ساده نخواهد بود.
اما شاید همه علاقهمندان به سریال «بازی تاج و تخت» همنظر باشند که آنچه باعث شد این سریال تا چنین حدی مورد توجه قرار گیرد، اقتباس آن از داستانی سترگ و فوقالعاده به نام «نغمه یخ و آتش» بود؛ داستانی با ابعاد و تاریخهای پیچیده و سرشار از رویدادها و پیکربندیهای متفاوت که جهان «نغمه یخ و آتش» را به یکی از عجیبترین و پرجزئیاتترین رمانهای سالهای اخیر تبدیل میکرد. مجموعهای که شاید امروز و در پایان سریال باید دوباره مورد توجه مخاطبان «بازی تاج و تخت» قرار بگیرد.
بدون شک خواندن هزاران صفحه رمانی که معلوم نیست نویسنده آن چه زمانی قصد دارد دو کتاب انتهایی را منتشر کند، کاری سخت و دشوار خواهد بود اما علاقهمندان جهان سریال «بازی تاج و تخت» با خواندن مجموعه کتابهای «نغمه یخ و آتش» ضمن متصل شدن به منبع اصلی، با جهانی روبرو خواهند شد که بخش کوچکی از آن را در سریال مشاهده کردند. خط داستانی شستهورفتهای که حالا و در پایان سریال حتی صدای خود مارتین را نیز به نارضایتی درآورده است. اما پیش از آنکه به فصل آخر سریال برسیم، میتوانیم اندکی درباره جهانی که جرج آر. آر. مارتین خلق کرده، سخن بگوییم.
«این بزرگترین کتابی [ارباب حلقهها] بود که در تمام عمرم خواندم… و بعد گاندالف مُرد! تاثیری را که این قضیه در ۱۳ سالگی روی من گذاشت، نمیتوانم وصف کنم. تو نمیتوانی گاندالف را بکشی… تالکین آن قانون را شکست و من به خاطر این کار تا ابد عاشق او شدم. چون وقتی تو گاندالف را میکشی، تعلیق را هزار برابر میکنی. چون بعد از آن، هر کسی میتوانست بمیرد. این قضیه تاثیر عمیقی روی من و تمایلم به کشتن شخصیتها گذاشت.»
جرج مارتین که از نوجوانی تحت تاثیر جرج تالکین، نویسنده شهیر آثار فانتزی و …
برای خواندن ادامه مطلب با ما در کرگدن ۱۱۳ همراه باشید.
بازدیدها: ۸۵۱