ما هم دلمان به این چیزها خوش است
سه یادداشت درباره سه فیلم: سوتهدلان ساخته علی حاتمی، مودیلیانی به کارگردانی میک دیویس، زندگی خصوصی یک گربه اثر الکساندر همید و مایا درن
تدوین: فرانک کلانتری
مگر چاره دیگری هم بود؟
سوتهدلان/ علی حاتمی
آرش شفاعی
جوان بودم، در ابتدای دروازه جوانی ایستاده بودم. دیوانه شعر شده بودم. ریاضی فیزیک میخواندم، در سالهایی که همه را عشق مهندس شدن و پولدار شدن کشته بود. در سالهایی که کنکور دادن گذشتن از دروازه سرنوشت بود. در سالهایی که یک لحظه را نباید از دست میدادی چرا که شاید یک تست عقب میافتادی. در آن سالها به جای هندسه تحلیلی و قوانین نیوتن، «بدایع و بدعتهای نیما یوشیج» دستم بود و قواعد عروض و قافیه را میآموختم. یک کلمه در یک شعر، یک بیت خوب در یک غزل، یک کرشمه سعدی و یک رندی حافظ خواب از سرم میپراند. حالا حساب کنید در این سن و سال و با این روحیات، فیلمی به دستت بیفتد که یک دیالوگش این باشد: «بلا روزگاریه عاشقیت!»
میتوانی در سن و سال احساسات جوانی باشی، دچار جادوی کلمات باشی و از سینما بیش از تصویر به واژه و دیالوگ فکر کنی و «سوتهدلان» از این رو به آن رویت نکند؟ با عشقهای نوستالژیک، عجیب و غریب و ویرانگرش؟ با دیگرگون کردن آدمیزاد با جادوی دلبستگی؟ با دمیدن شاعرانهاش در آتش احساسات رمانتیک؟
در سنی که آدمیزاد ایرانی بیش از هر دوران دیگری از زندگیاش به روانآزاری به جای دلبستگی معتاد است. در سنی که فکر میکنی عشق هیولایی…
برای خواندن ادامه مطلب با ما در کرگدن ۱۰۵ همراه باشید.
بازدیدها: ۱,۲۶۸