شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمی
گفتوگو با مهری بهفر، فردوسیشناس و شاهنامهپژوه، درباره رستم، ابرقهرمان شاهنامه/ رستم در شاهنامه متولد میشود اما ساخت شخصیت او در شاهنامه و با فردوسی به پایان نمیرسد
محسن آزموده
رستم دستان ابرقهرمان نامدار شاهنامه و در نتیجه یکی از بزرگترین پهلوانان ایران زمین است که همه ایرانیان به واسطه حماسه سترگ حکیم فردوسی با شرح نبردها و قهرمانیهایش آشنایی دارند. حضور پرشکوه و غرورآفرین رستم در زیباترین و جذابترین داستانهای شاهنامه و خلق ماجراهایی شگفتانگیز و عبرتآموز، این پهلوان اسطورهای را به الگویی درخشان و در عین حال بسیار انسانی بدل کرده که در عین رشادتها و اقدامات ارزنده، از خطاها و اشتباهات رایج نیز مصون نیست و همین ویژگی سبب شده مخاطب عمومی بیشتر با او همذاتپنداری کند و او را موجودی دستنیافتنی و یکسره مینوی که نمیتوان الگو قرار داد، نپندارد. اما بهواقع رستم دستان کیست؟ خاندان نریمان چه کسانی بودند؟ آیا پایی در واقعیت تاریخی دارند؟ مربوط به کجا و چه زمانی از تاریخ ایران میشوند؟ رابطه آنها با حاکمیت چه بوده است؟ آیا رستم و خاندانش تنها در شاهنامه بزرگ فردوسی حضور دارند؟ فردوسی در پرداختن به رستم و زال و سام و فرزندانشان تا چه اندازه متاثر از آثار مکتوب و شفاهی پیش از خود بوده و تا چه میزان خلاقانه عمل کرده است؟ جایگاه رستم در میان سایر پهلوانان بزرگ شاهنامه چون گودرز و گیو و طوس چیست؟ رابطه رستم و خاندانش با شاهان چیست؟ چرا رستم دستان چنین جایگاهی در فرهنگ عمومی ما ایرانیان یافته است؟ اینها و پرسشهای دیگر را با سرکار خانم دکتر مهری بهفر، شاهنامهپژوه پرتلاش و ارزنده معاصر، در میان گذاشتیم. خانم بهفر در کنار مقالات و پژوهشهای فراوان درباره شاهنامه، یک تصحیح انتقادی ارزشمند و خواندنی به همراه شرح یکایک ابیات این کتاب عظیم نگاشته که پنج دفتر آن تا کنون توسط نشر نو به چاپ رسیده است و دفتر ششم و هفتم بهزودی منتشر میشود.
در ابتدا برای آشنایی مخاطبان بهاختصار بفرمایید اصولا رستم کیست و از کجا برآمده است؟
سوال پردامنه و محل مناقشه میپرسید و جوابش را هم بهاختصار میخواهید. خداییاش باید به جای هرگونه جواب، دستکم عنوان بیست مقاله متضاد در اینباره را برایتان ردیف کنم. اما خواننده چه گناهی کرده است؟ از شوخی که بگذریم، رستم همان است که هست؛ یعنی همان است که در تصور عام و عمومی ما، خواه مستقیما بنا به شاهنامه فردوسی خواه بنا بر روایتهای شفاهی و افواهی، وجود دارد. اما درباره اینکه رستم از کجا آمده، ابتدا باید سوال را دقیقتر مطرح کرد و به جای رستم، پرسید روایات رستم از کجا آمده؟ یعنی خاستگاهِ روایاتی که این ابرپهلوان اسطورهای در آن تشخص یافته، کجاست؟ در جواب ابتدا باید بگویم روایات مربوط به رستم و در نتیجه خود این شخصیت یکباره ساخته نشده است و روند و فرایند ساخت و پرداخت آن تدریجی بوده است. روایات رستم و در نتیجه خود رستم ترکیبی از روایتهای ماد و پارتی، روایات سکایی، روایات محلی زَرنگی، رُخَّجی و روایات اشکانی است. میان اولین روایتها تا آخرین، حدود هزار سال و میان شکل تلفیقیافته تا سرایش شاهنامه هزار سال دیگر فاصله بوده است. میان سرایش شاهنامه تا دوران ما هم بیش از هزار فاصله است. در این هزار سال آخر، خودِ شاهنامه به شکلهای مختلف در میان مردم زیسته است. نقالی رایج بوده و شاهنامه در هنرهای دیگر بازتاب داشته است و انواع روابط بینامتنیِ آثار فرهنگی و متون مکتوبِ ادبی، تاریخی و… با شاهنامه برقرار بوده و این همه در ترسیم و تصویر چهره رستم و پدید آوردن فهمی عام از او نقش داشتهاند. درست است که تصور ساختهشده از رستم در ذهن عموم، تصوری کلی است و معطوف به جزئیات نیست اما ریشهدار است و فراگیر. بنابراین بهآسانی تحتالشعاعِ مثلا تحقیقات جدید یا نقد و نظرها و برداشتهای علمی، شبهعلمی یا عاطفیِ مثبت و منفی قرار نمیگیرد.
درباره خاستگاه رستم اختلاف نظر هست، آنطور که اول اشاره کردید؟
بله. رستم شخصیت پیچیدهای است که در روندی تدریجی در درازای زمانی طولانی ساخته شده است و همین هم میان محققان درباره خاستگاه روایات رستم و طبعا خود او اختلاف نظر فراوان پدید آورده است. برخی مثل مارکوارت و در پیاش هرتسفلد، رستم را لقب گرشاسپ دانستهاند که در دورههای بعد و در روایات حماسی به صورت دو شخصیت با اعمال پهلوانی نظیر و نزدیک به هم تجزیه میشوند. همچنین رستم را صورت افسانهای گندفر، شاه مقتدر سکستان، دیدهاند. رستم را با خدای هند و ایرانی، اپام نپات، به معنی «پسر آبها» که با صفت «دارنده اسبان تندرو» وصف میشود و خدایی است که فره را در آبها پنهان میکند و فقط کسی را به گرفتنِ فرّه رهنمون میشود که شایستگی آن را داشته باشد، مربوط و همسان دانستهاند و نیز با سورن اشکانی، دلاور پیروز جنگ حران که کراسوس را شکست میدهد و صفتش تاجبخش است. هر کدام هر برای اینکه رستم را وجه دیگر گرشاسپ، گندفر، اپام نپات، ایندرا، سورن بدانند، همانندیها و رابطههایی جستهاند که البته دیدن این رابطهها با نادیده گرفتنِ آن جنبههایی از منش و کنش رستم در روایات میسر شده که نافی فرضیه بودهاند. مثلا اینکه رستم حاضر نمیشود دستبسته به دربار گشتاسپ برود و رابطهاش با گشتاسبیها بد بوده، شکل روایی این رویداد تاریخی دانسته شده که سورن پس از مرگ مهرداد دوم استقلال پیدا کرد و روابط خاندان سورن با دودمان سنتروک سرد شد. یا داستان رستم و سهراب را شکلی از فرزندکشی در دوره اشکانیان دیدهاند. این نوع تحقیقات که نوعا برای اثبات فرضیهای پا به میدان میگذارند و فقط شواهد ثابتکننده همان فرضیه را هم نشان میدهند، بوده و همچنان هست. به بسیاری از این نوشتهها هم جوابهای درخوری داده شده است.
سرچشمه این اختلاف نظرها کجاست؟
شاید بشود گفت خود این روایتها و خود این شخصیت چندوجهی و روند پیچیده و کند و تدریجی شکلگیریاش. از متن و شخصیت هم که بگذریم، اختلاف نظرها بعضا ناشی از تفاوت زمینههای تحقیقی محققان است. معمولا کسانی که میکوشند برای روایتها و شخصیتهای شاهنامه همسانی و یکسانی با روایت تاریخی و شخصیت تاریخی پیدا کنند، زمینه کارشان تاریخ است. و از ابزارهای لازم برای کالبدشکافی روایت و شخصیت حماسی – اسطورهای برخوردار نیستند و بنا به فهرستی از مشابهتهای کلی – مثلا فرزندکشی که در تاریخ فراوان بوده – موضوع تاریخی بودن یک شخصیت را مطرح میکنند. البته خاصیت تداعیکنندگی با امری تاریخی در اینجا مورد نفی نیست، یکسانانگاری تاریخی رستم با مثلا سورن یا گندفر مورد بحث است.
اصلا واژه «رستم» به چه معناست؟
در شاهنامه وقتی رستم به دنیا میآید، رودابه، مادرش، میگوید: «برَستم بگفتا غم آمد به سر/ نهادند رستمش نام پسر» که این ریشهشناسی ادبی است و ربطی به اشتقاق خود لغت ندارد. در مورد کلمه رستم ریشهشناسیهای متعددی مطرح بوده است. شکل اوستایی این اسم Raoda-staxma را به معنی «سخت بالنده، دارنده رویش نیرومند» و با توجه این ریخت اوستایی Raotas.taxma- و با توجه به نام مادرش، رودابه به معنی «به درخشش رود» معنی شده است. بنا به شاهنامه رستم از خاندان سام و پدرش، زال/ دستان، پسر سام نریمان و مادرش، رودابه، دختر سیندخت و مهراب، شاه کابل، است. بنا به شاهنامه خانواده مادری رستم نسب به ضحاک میبرند: «که ضحاک بودیش پنجم پدر/ ز شاهان گیتی برآورده سر». سلسلهنسبهای دیگری هم برای رستم در روایتهای مختلف ساخته شده است.
برای خواندن ادامه مطلب با ما در کرگدن ۱۲۴ همراه باشید
بازدیدها: ۱,۱۱۳