سقراط زشترو اما بهغایت جذاب
گاه سرو بلند و خوشتراش قامت دوست نیست که آدمی را هوایی میکند، بلکه پُل غریب بینی او یا تریشه زخمی گوشه چشمهایش یا تیک عصبی پلکش در نگاه دیگری خوشایند جلوه میکند
کاوه بهبهانی
در یکی از مناظرههای مانک (Munk Debates) بر سر اینکه «آیا روزهای خوشی پیش روی بشر است؟» یکی از طرفهای مناظره – مَت ریدلی – میگوید کسانی که میگویند امروز بهتر از دیروز و فردا بهتر از امروز نیست ناله و فغان بیخود سرمیدهند، چون امروزهروز مشکلی هم اگر هست از وفور است. نمونهاش شریعت نوظهور بدنپرستی با مناسکِ عجیب و گیروگرفتاریهای تازهاش. یکی همینکه مدام وسوسه شویم تن به تیغ طبیبان مدعی بسپاریم تا آن را خوشتر تراش دهند. کسی که عمیقا از چهره خود در عذاب است و گمان میکند با دستکاری شکل و شمایلش مهروی بخت را به آغوش خواهد کشید، باید چه کند؟ یکوقت هست که بضاعت مالی «مجالی برای تن سپردن به تیغ» باقی نمیگذارد. اما اگر بضاعتش بود چه؟ چرا آدمی قدری از قلمبه اسکناسهایش را خرج برجسته کردن گونهها و خرید گلگونهها نکند؟ پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق استرالیایی، اگر بود میگفت باید اهمیت اخلاقی کردارمان را محک بزنیم. میگفت: «اگر بتوانیم مانع رخداد بد و ناخوشایندی شویم آنوقت اخلاق حکم میکند نگذاریم آن رخداد بد رخ دهد مگر آنکه با این کار پا روی چیزی بگذاریم که همینقدر اهمیت اخلاقی داشته باشد.» (نوشتههایی درباره یک زندگی اخلاقی، گزیدهای از آثار سینگر). اهمیت اخلاقیِ قلمیتر شدنِ بینی در مقابل اهمیتِ کمک به نیازمندان گرسنه…
برای خواندن ادامه مطلب با ما در کرگدن ۱۱۵ همراه باشید.
بازدیدها: ۸۱۶