تاریکی‌های اسپنسر

تاریکی‌های اسپنسر


هراس‌های کودکی چاپلین هرگز دست از سرش برنمی‌داشتند و به گمان چارلی، دیوانگی چیزی بود ارثی و تنها راه فرار از آن کوه عظیم نکبت و فقر، خندیدن و خنداندن بود


الکساندر اوانسیان


در دنیا تنها کسی که دوست دارم ملاقاتش کنم، چاپلین است.

لنین

امروزه دیدن یک قاتل حرفه‌ای بر پرده سینما که از راه کشتن زنان فرتوت و سالمند امرار معاش می‌کند، قاتلی مبادی آداب و طناز و بی‌نهایت قسی‌القلب، چیز چندان دندان‌گیری نیست. اما زمانی که اسم آن قاتل چارلی چاپلین باشد، باورش کمی سخت خواهد شد.

چاپلین دوبار به صورت بسیار جدی و حرفه‌ای دست به شکستن شمایل خودش (ولگرد کوچک) می‌زند؛ بار اول در فیلم «زن پاریسی» ۱۹۲۳ و بار دیگر در سال ۱۹۴۷ با فیلم «موسیو وردو». فیلم اول ملودرامی سخت و آزمونی سخت‌تر در امر فیلمسازی غیر‌کمیک است و دومی از دفعه اول نیز سخت‌تر است: دور شدن از شمایل همیشگی با چرخشی ناگهانی به سمت دشوارترین نقش ممکن، یعنی یک قاتل.

اما چه پیش می‌آید که ولگرد کوچک که تبلور تمام آلام و…

 

برای خواندن ادامه مطلب با ما در کرگدن ۱۰۶ همراه باشید.

 

 

بازدیدها: ۱,۱۸۱

دیدگاهتان را بنویسید