این سیاستمداران فاسد
مرور خاطره با فیلم «مامور مکینتاش» ساخته جان هیوستون/ فیلم در تلاش است که ضمن ساختن شخصیتهایی یخی و خوشفکر از جاسوسان، فساد پشت پرده سیاستمداران را هم به رخ بکشد
علی مسعودینیا
آنها که فیلمباز هستند و جان هیوستون بزرگ را هم بابت فیلمهای ماندگار و تراز اولی چون «جنگل آسفالت»، «شب ایگوانا»، «شرف خانواده پریتزی» و «شاهین مالت» ستایش میکنند، شاید قدری توی ذوقشان بخورد که این بار رفتهایم سراغ فیلمی مهجور از او با عنوان «مامور مکینتاش» (۱۹۷۳). اما اگر قدری بردباری به خرج دهند، دلایل خاطرهبازی با این فیلم شاید مجابشان کند. ساخته شدن این درام جاسوسی توسط هیوستون ماجراهای جالبی دارد: والتر هیل، فیلمنامهنویس برجسته، سفارشی گرفت تا در زمانی اندک اقتباسی از رمان «تله آزادی» نوشته دزموند بگلی را برای کمپانی وارنر بنویسد. او هم که زیاد دل و دماغ نداشت، یک نسخه اولیه برایشان نوشت و امیدی هم نداشت کار را قبول کنند. خصوصا که به نظر هیل خود رمان هم تعریفی نداشت و نوعی کپیبرداری از رمانهای موفقی بود که پیش از آن به ماموران امآیسیکس پرداخته بودند. اما در کمال تعجب آنها کار را خریدند و بعد خبر بزرگتری به والتر هیل رسید؛ پل نیومن علاقه نشان داده بود که در فیلم سرمایهگذاری کند و نقش اصلی را بر عهده بگیرد. این نیومن بود که جان هیوستون را مجاب کرد کارگردانی فیلم را بپذیرد، آن هم در حالی که پیدا بود ساختن مامور میکنتاش بودجه زیادی لازم دارد و تازه فیلمنامه هنوز صحنه پایانی درست و درمانی نداشت. به این ترتیب ناگهان مامور مکینتاش یک پروژه بزرگ و مهم شد که علاوه بر پل نیومن، دومینیک سندا، جیمز میسون و مایکل هوردرن هم در آن ایفای نقش داشتند. فیلمبرداری در سه کشور انگلستان، ایرلند و مالت انجام شد و حاصلش فیلمی شد که شاید اگر کارگردانش کسی غیر از جان هیوستون و بازیگرانش کسانی غیر از فهرست فعلی بودند، اثری بیارزش و بیرمق و بیکیفیت از کار درمیآمد. این هیوستون بود که با آن مهارت کلاسیکش در قصهگویی توانست مامور مکینتاش را به یک درام جاسوسی پرهیجان و سرگرمکننده تبدیل کند. فیلم درباره یک مامور اطلاعاتی به نام جوزف ریردن (با بازی پل نیومن) است. رئیس او به همراه دختری که در تمام فیلم با نام «خانم اسمیت» معرفی میشود، به او ماموریت میدهند که تعدادی الماس را بدزدد و طوری این کار را بکند که پلیس بتواند او را شناسایی کند و به زندان بیندازد. وقتی این اتفاق میافتد تازه میفهمیم که ریردن قرار است یک سیاستمدار رسواشده و فاسد را که از سوی سایر سیاستمداران عالیرتبه حمایت میشود، از زندان فراری دهد. بخش دوم داستان به تدارک ریردن برای فرار از زندان میپردازد که بسیار هم نقشه بانمک و خلاقانهای دارد. اما اصل پیچیدگی داستان بعد از این فرار رخ میدهد؛ جایی که میفهمیم در مورد سرنوشت سیاستمدار فاسد تصمیم تازهای گرفته شده و…
برای خواندن ادامه مطلب با ما در کرگدن ۱۰۹ همراه باشید.
بازدیدها: ۱,۱۷۱